از زماني كه دنيا را به رقم تبديل كردند و قيمت هر چيزي را مشخص نمودند رابينسن كروزوئه ديگر ياراي گم شدن ندارد و در كشتي خود نشسته و دور دنيا چرخ مي زند اما هيچ جزيره متروك و بي نام و نشاني نمي يابد تا در آنجا داستانش را بازنويسي كند ، چون تمام جزاير كوچك و بزرگ دنيا همه فروخته شده اند و در هركدام ثروتمندي احمق نشسته و اداي رابينسن كروزوئه را در مي آورد .